سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  تعداد کل بازدید : 201025

  بازدید امروز : 15

  بازدید دیروز : 31

هیئت حضرت علی اکبر(ع)

 
خود پسندیدن مانع به زیادت رسیدن است . [نهج البلاغه]
 
نویسنده: حسین قیامتیون ::: جمعه 86/9/23::: ساعت 10:51 عصر

عبرتی از تاریخ

اوج اقتدار حکومت عثمانی در تاریخ، سال 1453 میلادی بر شمرده می‌شود که سلطان محمد ثانی 24 ساله، هفتمین حاکم عثمانی قسطنطنیه، شهر افسانه‌ای و بزرگ مسیحیان که پایتخت یونان آن روز بود را فتح کرد. صاحب کتاب «مفکروا الاسلام» در معرفی این فاتح بزرگ می‌نویسد:«این فتح، تصادفی و اتفاقی نبود و تنها بر اثر ضعف دولت یونان نیز نبود، بلکه محمد، تدابیر لازم را به کار برد و نیروهای علم و دانش را در این راه استخدام کرد و از منجنیق‌ها و توپ‌های جدید استفاده نمود، و یک مهندس با تجربه‌ای را به کار گماشت، او توپ خاصی را درست کرده بود که وزن گلوله‌ی آن 300 کیلوگرم بود و بیش از دو کیلومتر بُرد داشت و ... » و در جای دیگر گفته شده محمد ثانی به علوم ریاضی آگاهی کافی داشت و آن‌ها را با تاکتیک‌های جنگی، موازنه و تطبیق می‌کرد.
جالب این است که پس از قرن‌ها، وقتی در جنگ دوم جهانی، روزهای پایانی عمر حکومت عثمانی فرا    می‌رسد، درست همان چیزی که با داشتن آن (علم و تدبیر) این حکومت توانسته بود زمانی تمام خاورمیانه (جز ایران) و جنوب اروپا را به تصرف خود آورد، این بار با فراموشی آن و بی‌توجهی به آثار بی‌نظیرش، خود را تسلیم قهر اروپاییان می‌کند و خورشید اقتدارش بی‌فروغ می‌گردد. بلی، در زمانی که اروپا با رنسانس علمی، واکنشی تمام عیار در قبال انحراف فکری ارباب کلیسا از خود نشان داد، در حوزه حکومت‌های اسلامی، با وجود تأکیدات فراوان دین بر دانش‌آموزی و کسب علم و پیشینه افتخارآفرین تمدن اسلامی در بهره‌گیری از علوم و فنون مختلف، متأسفانه چنین رویکردی در پیش گرفته نشد و با تحریک بیگانگان، خودخواهی‌های نفسانی، مشغول شدن به چرب و شیرین دنیا، غلتیدن در شهوات حیوانی و غفلت حوزه‌های دینی، آن چه اتفاق افتاد چیزی جز اختلاف در بین دولت‌های اسلامی، بروز جنگ‌های فرقه‌ای، تک ساحتی شدن حوزه‌های علمی و به طور کلی نکبت و عقب‌ماندگی نبود.
خداوند، عالم آفرینش را بر اساس قواعدی محکم و تخلّف‌ناپذیر بنا کرده که در آن استثنا، مصلحت‌اندیشی و تبعیض جایی ندارد. همه در برابر این قواعد یکسان هستند. هر که در چهارچوب آن عمل کند، نتیجه‌ای که مورد انتظار است را می‌بیند. در موضوع علم نیز قواعدی وجود دارد که حتمی و قطعی است. هر ملتی به هر میزان به آن پایبند گردد، نتیجه مثبت آن را خواهد دید. اولاً، علم و دانش برای صاحب آن برتری می‌آفریند و او را نسبت به کسی که از آن بهره ندارد، غالب می‌کند. علم، منبع توانایی است.
کسی که از آن برخوردار است، حرکت می‌کند، پیش می‌رود و غالب می‌گردد. البته هر دانشی صاحب دانش را در موضوع آن دانش برتری می‌دهد و از همین رو، برتری مطلق، صرفاً از آن خداست، چون به همه چیز، علم کامل دارد و در نزد او هیچ چیز غایب نیست و سایرین، در هر موضوع صاحب دانش شوند به همان نسبت برتری می‌یابند. این قاعده عمومی است و فرقی بین ملت‌های مسلمان و غیرآن نیست و در سایه‌ی همین قاعده بوده که غرب در بخش قابل توجهی از علوم تجربی بر ما غلبه و برتری یافته است.
اگر قرآن می‌گوید:«هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون ـ آیا برابرند آن کسانی که می‌دانند و آن کسانی که نمی‌دانند». در واقع اشاره به این حقیقت دارد که علم موجب نابرابری و ایجاد تفاوت حقیقی می‌شود و عالمین بر جاهلین غلبه می‌یابند. همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید، قرآن این اصل را به صورت کلی بیان کرده و در آن، فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نیست. انسان عالِم، از هر قوم و ملیتی باشد، بر انسان جاهل برتری دارد و این برتری به تصریح آیه‌ی 11 سوره مجادله موهبتی است از جانب خداوند نسبت به فرد عالِم. ثانیاً، علم ماهیتش به گونه‌ای است که برای صاحب علم ایجاد بازدارندگی می‌کند و به عنوان سپری ایمن برای او محسوب می‌شود. علم نوعی دارایی است، که از تهدید علیه صاحب خود می‌کاهد و به گفته امام علی(ع) «العلم یحرسک ـ علم از تو حراست می‌کند». با علم است که بشر در مقابل حوادث طبیعی از خود مراقبت می‌کند و آن چه که  می‌تواند به ضرر او باشد را به تسخیر خود در می‌آورد؛
سیلاب‌ها را مهار می‌کند و بیماری‌ها را علاج و ... در بین جوامع انسانی نیز، آن ملتی که صاحب علم و دانش است بیش از ملل دیگر مصونیت دارد، فشارهای اقتصادی به راحتی آن را از پای در نمی‌آورد و از آن جایی که دیگران به علم آن نیازمند هستند، حرمتش حفظ می‌شود و کسی به آن تعرض و تعدی نمی‌کند. اگرچه امکانات اقتصادی و یا موقعیت استراتژیک و مانند آن می‌توانند تا حدی سبب برتری یک کشور شود اما چنین امکاناتی چون هیچ‌گاه ثابت و بادوام نیست و همواره رو به کاهش و نقصان دارد لذا شایسته است تکیه‌گاه کشور، نقطه اطمینان‌آوری باشد که نقص و افول در آن راه ندارد و آن چیزی نیست جز علم و دانش که اگر مصرف گردد و به کار بسته شود، به جای نقصان، ازدیاد می‌یابد و رشد می‌کند و به دنبال هر کشفی، کشفی جدید رخ می‌دهد. امیرالمؤمنین علی(ع) در مقام مقایسه بین دارایی‌های مادی و دارایی‌های علمی می‌فرمایند:« المال تنقصه النفقه و العلم یزکو علی الانفاق و صنیع المال یزول بزواله ـ مال و دارایی‌های مادی با خرج کردن کم می‌شود اما علم با مصرف شدن، زیاد می‌شود و نتایج حاصل از دارایی‌های مادی با زایل شدن و از دست رفتن آن دارایی‌ها زایل می‌شود ( حال این که علم این گونه نیست)». اگر قدرت ما ناشی از منابع نفتی و معدنی ما باشد، مسلّم بدانیم روزی این منابع به پایان خواهد رسید و اگر ناشی از موقعیت استراتژیک ما در منطقه باشد، مسلم بدانیم با کاهش منابع نفتی منطقه، اهمیت استراتژیک آن از دست خواهد رفت.

با توجه به آن چه عرض شد حق این است که باید همه ما برای داشتن پشتوانه‌ای مطمئن، دست در دست هم دهیم و نهضتی علمی به راه بیندازیم و خود و فرزندانمان را بیش از پیش به کسب علم و تقویت توانمندی‌های علمی سفارش کنیم تا به خیرات برسیم و از شُرور، مصون باشیم.


 
 
 
 

امکانات

 

مدیر وبلاگ

 

ارتباط با ما

 

خبرنامه